تاریخ به زبان ساده
چشم چشم دو ابرو
این حاکمین پر رو
با صورتکهای پر مو
شکم قد یه بشکه
یه عالمه عمامه
زدند تو شهر چمپاتمه
یکی ریشش سیاه بود
یکی نیشش سفید بود
یکی دمش دراز بود
اون که ریشش سیاه بود
رنگش پر از ریا بود
خمینی یه دنده
مثل مار گزنده
ستارهها رو نیش زد
اینطوری خودشو آتیش زد
هر روز رزم رویید
هر روز عشق رویید
باز این سیاهان قرن
کشتارو قتل کردند
انبار جهل کردند
اما دلیران ما هی رزم رزم کردند
این تشنگان خون را زنجیرو پیچ کردند
با خون خود نوشتند این سرخ حرف پیروز
جای دادن نباشد
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar